از آنجاییکه اتحاد بوجود آمده در نشست جرجتاون رسما نامی برای خود انتخاب نکرده است، در این بیانیه با نام اپوزیسیون نام برده خواهد شد و «شورای همبستگی آزادی برای ایران» با نام کامل یا با عبارت شورا نام برده خواهد شد.
انقلاب زن-زندگی-آزادی در پی قتل حکومتی مهسا ژینا امینی جرقهی بروز و ظهور یکپارچهی ملت در درون و خارج از کشور بود. همواره یکی از ابتداییترین پرسشها این بوده که چرا اتحاد یا ائتلافی در مقابله با جمهوری اسلام شکل نگرفته است، با تشدید اعتراضات این پرسش و خواسته برای ایجاد یک گروه منسجم برای نمایندگی انقلاب بیشتر شنیده شد.
اعلام تشکیل اپوزیسیون در دانشگاه جورجتاون موجب ایجاد امید در میان ایرانیان گردید و اثر اجتماعی آن کاهش مبارزات و تجمعات در داخل کشور بود. اطمینان و اعتماد به تجربه و جایگاه سیاسی و اجتماعی افراد در این اتحاد موجب دلگرمی جامعه برای انجام اقدامات موثرتر در نزدیک شدن به سرنگونی جمهوری اسلامی شد.
«شورای همبستگی آزادی برای ایران» با توجه به رویکرد خود مبنی بر عدم پیشداوری بر اساس فرضیات بیپایه، ضمن حمایت از تشکیل اپوزیسیون، هرگونه اعلام موضع در خصوص اتحاد بوجود آمده را به بعد از انتشار سند پایهی اپوزیسیون موکول نمود. انتشار «منشور مهسا» پس از یک ماه از اعلام وجود اپوزیسیون نقدهای بسیاری را در بر داشت، نظر به اهمیت موضوع، این «شورا» لازم میداند نقطه نظر خود را در مورد اپوزیسیون و «منشور مهسا» اعلام نماید.
این «شورا» علاوه بر انتقاد از عملکرد اپوزیسیون «منشور مهسا» را منطبق بر نیازهای امروز انقلاب ندانسته و باور دارد علیرغم همهی تلاشها، منشور قادر به ایجاد اجماع نبوده و آنچه از محتوای این منشور برداشت میشود، آرمانها و خواستههای پسا جمهوری اسلامی است که قبلا به دفعات به آن پرداخته شده است و محتوای جدیدی را به متن انقلاب نمیافزاید. در نتیجه به نظر میرسد تدوین و نشر این متن نیازی به زمان یک ماهه نداشته است.
نقدهای «شورا» به «منشور مهسا» در چهار دسته و به ترتیب اولویت تفکیک میشوند که در ادامه شرح هر یک خواهد آمد:
- حذف جمهوری اسلامی با اعلام سپاه به عنوان سازمانی تروریستی
- برنامهی کوتاه مدت پیش از پیروزی
- چگونگی و پروسهی انتقال به دولت موقت و مجلس موسسان و نحوهی انتخاب اعضای آن
- برنامههای پسا جمهوری اسلامی
۱. حذف جمهوری اسلامی با اعلام سپاه به عنوان سازمانی تروریستی
انحلال سپاه
باید در نظر داشت که جمهوری اسلامی طی دوران حیات خود و با قدرت گرفتن سپاه و نفوذ آن در همهی ارکان رژیم و همچنین در تمامی عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نظامی، فرصت تسلط هرچه بیشتر بر مردم و منابع کشور را یافته و توانسته است با افزایش قدرت سرکوب خود به اهداف تمامیت خواهانهی خود جامهی عمل بپوشاند.
منشور منتشر شده، از زبان ملت خواستار انحلال سپاه شده است. باور داریم انحلال سپاه پاسداران زمانی معنا مییابد که ماهیت جمهوری اسلامی به عنوان نهاد حاکم پذیرفته شده و مخاطب قرار گرفته باشد. حال آنکه رسوخ سپاه و تفکر آن در تمامی ارکان رژیم آنچنان بوده که با هیچ معیاری امکان تفکیک این دو از یکدیگر میسر نمیباشد.
لازم است اپوزیسیون در انتخاب واژگان دقت مضاعف به عمل آورد تا صدایی که از ایشان به گوش میرسد هم راستا با صدای اکثریت مردم در اعلام سپاه به عنوان سازمانی تروریستی باشد و از جهت دهی افکار به سمت انحلال سپاه خودداری نماید.
اعضای سپاه
در مصاحبهها، مقالات، گزارشها و در نهایت «منشور مهسا» به دفعات اشاره شده که در پی انحلال سپاه پاسداران، نیروی آزاد شده به ارتش خواهد پیوست.
باورمان این است که بر خلاف ارتش، نیروی شاغل در سپاه پاسداران بر پایهی توان و دانش نظامی به کار گمارده نشده و آنچه ماهیت سپاه را در تمام سطوح شکل داده، سرسپردگی افراد به رژیم و باورهای ایدئولوژیک آن بوده است.
بنابر گزارشهای مردمی که به دست این «شورا» رسیده است، اعضای سپاه در تمامی ردهها، شاغل یا بازنشسته، حتی پس از اتمام همکاری، به دلیل حمایت از رژیم از منافع مالی قابل توجهی برخوردار هستند. این حمایتها شامل امکانات ویژه مسکن، درمان و سهمیه سوخت رایگان، اولویت در دریافت خدمات عمومی و امتیازات دیگر است که صورتحساب مزایای دریافتی ایشان تماماً توسط مردمی پرداخت میشود که امروز در قالب کودک کار، کارتن خواب، زباله گرد و امثالهم از حداقلهای زندگی محروم میباشند.
«شورا» باور دارد، گذشت شش ماه از مبارزات علنی مردم با حکومت، فرصت کافی را در اختیار تمام کارکنان سپاه قرار داده که از بدنهی سپاه جدا شده و به مردم بپیوندند. این افراد تا به امروز حاضر به لغو امتیازات خود به نفع جامعه نشدهاند و در نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم در سرکوبها و جنایات این حکومت دست داشتهاند و ننگ همکاری و همراهی با این رژیم را در آیندهی ایران با خود به همراه خواهد داشت.
از آنجا که تفکر سپاه بر پایهی ایدئولوژی برساخته از جمهوری اسلامی و مبتنی بر تزویر، ریا و دروغگویی بنا نهاده شده است، انتقال کارکنان سپاه به ارتش در هر سطحی خطر سرایت تفکر مسموم سپاه به ارتش را افزایش داده و این فرصت را به بازماندگان این تفکر میدهد که در زمانهای بحرانی امکان کودتا و ایجاد یک دیکتاتوری نظامی را در آیندهی پس از جمهوری اسلامی داشته باشند.
بنابراین لازم است اپوزیسیون علاوه بر به رسمیت شناختن حق حیات افراد ضمن تاکید بر برگزاری دادگاههای صالح و مستقل در بررسی جرایمی که اعضای این سازمان مرتکب شدهاند، همهی افراد مرتبط با این سازمان را از تصدی وظایف دولتی و ارتش منع نموده و ساز و کار آیندهی ایران را به گونهای صحیح ترسیم نماید که نشانگر وجود امکان اشتغال به کسب و کار خصوصی برای امرار معاش این افراد در ایران آزاد باشد.
سیاستگذاری
این «شورا» باور دارد، تشکیل اپوزیسیون بر اساس انتخابات رسمی، آزاد و فراگیر صورت نگرفته و مبنای آن بررسیهای میدانی، فضای مجازی و اعلام نظر افرادی بوده که به نحوی توانستهاند صدای خود را به گوش یکدیگر برسانند، لذا همچنان بخشی از جامعه که عموما از قشر کمتر برخوردار هستند، فرصت اعلام نظر را نیافتهاند. از طرفی تا به حال هیچ ساز و کار کنترلی بر کار اپوزیسیون نظارت نداشته و امکان راستی آزمایی فعالیتهای آن توسط نهاد ثالث وجود ندارد. لذا اپوزیسیون نمیتواند در راستای نمایندگی انقلاب اقدام به سیاستگذاری نماید و همواره باید خواست عمومی را نمایندگی کند.
این «شورا» عدم اعلام سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی در «منشور مهسا» را یک سیاستگذاری میداند و آن را مغایر با اهداف انقلاب و بیتوجهی به خواست ملت ارزیابی مینماید.
همچنین استفاده از عباراتی که بار معنایی آن در فضای سیاسی نمایندهی یک نگاه سیاسی خاص است (چه طیفهای راست، چپ یا میانه) نه تنها بیطرفی اپوزیسیون را مورد پرسش قرار میدهد بلکه کمکی به اجماع حداکثری نخواهد نمود.
۲. برنامهی کوتاه مدت پیش از پیروزی
در «منشور مهسا» کمبود برنامهای مدون در راستای انقلاب و پیش از سرنگونی جمهوری اسلامی کاملا احساس میشود.
سازمان سازی
اپوزیسیون در سازمان سازی و ایجاد ساز و کارهای سیستماتیک عملکرد قابل دفاعی از خود نشان نداده است، یا آنکه در صورت سازمان سازی با شفافیت و نمود بیرونی همراه نبوده است.
عدم وجود ساز و کاری شفاف در قالب یک سازمان دارای اساسنامهای مدون و عدم وجود سازمانهایی مستقل برای نظارت بر عملکرد اپوزیسیون، علاوه بر اینکه مردم را در خصوص ساختار و روابط درون گروهی در بیاطلاعی نگاه داشته و احتمال بینظمی و عدم هماهنگی درون گروهی را افزایش خواهد داد، بلکه امکان نظارت، نقد و کنترل بر عملکرد آن را از نهادهای مردمی سلب خواهد کرد.
«شورا» باور دارد، بهرهگیری از توان متخصصین ایرانی در حوزههای حقوقی و مدیریتی که هماکنون آمادگی تدوین سریع یک اساسنامهی فراجناحی منطبق با نیازهای انقلابی را دارند میتواند از بروز چالشهای بعدی جلوگیری و فرآیند انقلاب را تسریع نمایند.
بهرهگیری از توان مردمی
در فضای ملتهب کنونی که وقایع بیوقفه در حال اتفاق افتادن هستند، فقدان تیمهای واکنش سریع به موضوعات روز احساس میشود. باور داریم شرایط به گونهای نیست که عدهای با فراغ بال هم تفکر کنند، هم سیاست ورزی و هم اقدام. از اپوزیسیون انتظار میرود که در واکنش به موضوعات روز که اغلب انقلاب را تحت تاثیر قرار میدهند، با تشکیل کارگروههایی که در عرض یکدیگر و به صورت همزمان در جبهههای مختلف جمهوری اسلامی را به چالش میکشند، مبارزهای چند وجهی با تمرکز بر همبستگی و هدف نهایی که براندازی رژیم جمهوری اسلامی است شکل دهند.
به کارگیری توان متخصصین
بیشک هم اندیشی و حضور اندیشمندان و متخصصین در طول این انقلاب همراه با به چالش کشیدن و تضارب اندیشهها در فضای احترام و پذیرش افکار مخالف باعث رشد و بالندگی بنمایهی این انقلاب خواهد شد. متاسفانه زمزمههایی با کلیدواژهی «تفرقه افکنی» مردم را از مشارکت سالم و سازنده و بروز آن در سطح جامعه به هراس میاندازند و به بهانهی حفظ همبستگی مانع زایش اندیشه و دانش لازم برای حرکت در راستای انقلاب میگردند.
باور داریم انقلاب تهی از اندیشه، بیگمان سرانجامی چون جمهوری اسلامی و با نام و شمایلی دیگر رقم خواهد زد. لذا لازم میدانیم اپوزیسیون با نگاهی فراجناحی، بروز و ظهور اندیشهها را به صورت مستمر حمایت، تشویق و ترغیب نماید و وقایعی را که جامعه تا به امروز تجربهی آن را نداشته با اندیشه محک بزند.
«شورا» باور دارد اپوزیسیون با محور قرار دادن همبستگی و ایجاد فضای مطلوب برای تضارب و تقابل آراء و نظرات، میتواند از فرصتی که جریان انقلاب به دست داده استفاده نموده و اندیشههای نوین پدید آمده در جهت کوتاه نموده دورهی گذار و دولت موقت استفاده بهینه نماید.
۳. چگونگی و پروسهی انتقال به دولت موقت و مجلس موسسان و نحوهی انتخاب اعضای آن
این «شورا» لازم میداند، اپوزیسیون در کنار تمام فعالیتهایی که در دست اقدام دارد، نیم نگاهی به نحوهی انتقال قدرت داشته باشد و از هماکنون کارگروهی را برای تدوین این کارکرد تعیین نماید. باور داریم تدوین پروسهی انتقال، دولت موقت و نحوهی انتخاب نمایندگان مردم منجر به افزایش اعتماد عمومی به عملکرد و مسئولیت پذیری اپوزیسیون خواهد شد و افراد بیشتری را با آن همگام خواهد نمود.
۴. برنامههای پسا جمهوری اسلامی
اپوزیسیون در خصوص برنامهی خود برای دوران پس از براندازی جمهوری اسلامی اظهار نظر رسمی نداشته و عموماً سکوت اختیار کرده است و به این موضوع در «منشور مهسا» نیز پرداخته نشده است.
«شورا» لازم میداند که اپوزیسیون رسماً و به صراحت الزام خود به انحلال اپوزیسیون را پس از سرنگونی جمهوری اسلامی و تشکیل دولت موقت و مجلس موسسان اعلام نماید تا جمهوریاسلامی و عوامل آن نتوانند با تزریق بی اعتمادی به جامعه، اثربخشی و اتحاد اپوزیسیون را در نظر مردم علیالخصوص شهروندان ساکن ایران کم اهمیت جلوه داده و موجب دلسردی جامعه گردند.
علاوه بر موارد فوق، این «شورا» عملکرد اپوزیسیون را در خصوص اعضای تیم خود ناشفاف میداند. اپوزیسیون با هشت عضو شناخته شده تشکیل شد، اما در عمل تنها حضور و فعالیت شش عضو آن در برنامههای اپوزیسیون قابل مشاهده بوده است. پیشنهاد میکنیم، با اطلاع رسانی به موقع و صحیح و در جهت پیشگیری از حدس و گمانهزنیهایی که گهگاه آلوده به غرض ورزی نیز هستند مانع نفوذ توهم توطئه در بین مردم علیه اپوزیسیون گردد و هر تغییری را قبل از نمود ظاهری رسماً اعلام نماید.
«شورا» تعلق حزبی و گروهی اعضای اپوزیسیون را با ماهیت فراجناحی اپوزیسیون در تضاد میداند و لازم میداند اعضای اپوزیسیون از زمان عضویت از سمت خود در حزب یا گروه خود کنارهگیری نموده و هیچ گرایش سیاسی یا گروه فکری را نمایندگی نکنند و از حامیان خود درخواست نمایند بدون هرگونه تعصب و در راستای انقلاب و آزادی ایران تمام قد از ایشان حمایت نمایند.
در انتها خاطرنشان میسازیم که نقد صورت گرفته در راستای انقلاب و بر پایهی احترام و باور به آزادی بیان بوده و به موازات نقد منصفانه، به ارائهی راهکار نیز پرداخته است. تهیهی این متن منطبق با مشی «شورای همبستگی آزادی برای ایران» مبنی بر عدم پذیرش افراد و نهادهای غیر قابل نقد میباشد.
امید است با همیاری و همکاری تک تک هموطنان ایرانی آزاد و آباد برپا نماییم.
پاینده ایران آزاد
شورای همبستگی آزادی برای ایران
۲۹ اسفند ۱۴۰۱